۱۳۸۸ آبان ۲۴, یکشنبه

کلوان - قسمت دوم

بعد از توقف کوتاهمون تو روستا مسیری که برای صعود به قله کهار توسط کوهنوردها استفاده میشه رو دنبال میکنیم. یه مسیر فنی و در عین حال زیبا که از وسط باغهای سیب رد میشد. کهار و ناز هم هر جا که ممکن بود خودنمایی میکردن. دو قله بالای 4000 متر که زودتر از بقیه به استقبال زمستون رفتن. قله های پوشیده از برف ، سمت راست توی عکس کهار و کناری ناز.


بعد از طی مسافتی مسیر رو برمیگردیم دوباره به روستا میریم و اینبار جاده خاکی که منتهی به هرین و سپس ورزن میشه رو دنبال میکنیم. نهار رو توی هرین وسط باغهای سیب خوردیم.



این عکس رو دوست دارم به عنوان نمادی برای نفوذ تکنولوژی بشناسم. دیش ماهواره توی روستا ، منو یاد یه نقدی میندازه که درباره فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بود ، جریان آزاد اطلاعات به عنوان یکی از مهمترین عوامل فروپاشی آورده شده بود.


ومسیری که از هرین به سمت ورزن و سپس به جاده اصلی (چالوس) میرسید کلا سرپایینی و لذتبخش بود ، تو اواسط مسیر هم چشمه ای توی شکاف کوه دیدم که واقعا ارزش ترمز کردن تو سراشیبی رو داشت. انگار دست خلاقی ، پلکانی برای چشمه ساخته بود. فوق العادست ... موافقید؟!



وقتی به جاده رسیدیم وقت بار زدن دوچرخه ها بود و منم داشتم به خودم میگفتم حیف نیست که مسیر رو تا کرج رکاب نزنیم؟ توی همین حالت افسوس خوردن بودم که فرید پیشنهاد رکاب زدن رو داد. wow از این بهتر نمیشه. مسعود هم پایه بود تا سه نفری جاده رو از پل خواب تا کرج رکاب بزنیم. نسبتا پر فشار و رویایی ... لذتی که رکاب زدن تو چاده چالوس داره فوق العادست ، همین روزهاست که به سرم بزنه و هدف اولم رو محقق کنم :) جا داره از فرید هم تشکر کنم که تا خود کرج صمیمانه ما روهمراهی کرد. یه پایان عالی برای یک برنامه عالی.

۴ نظر:

Unknown گفت...

خوشحالم بهت خوش گذشته. زیارتت قبول جاده چالوس. خوب کردین رکابش زدین :-)

نوید گفت...

عجب واژه ای ، واقعا جاده چالوس برای من زیارتگاهه
:)
جات خالی بود . مرسی که سر زدی :)

ناشناس گفت...

سپاس بیکران و مممنون از لطف و محبتت
طوبا آذرگشب

ناشناس گفت...

امیدوارم جاه چالوس بهتون خوش بگذره فقط یادتون باشه به تابلوهای (ورود افراد متفرقه ممنوع) که در ورودی روستاها نصب شده احترام بگذارید
رجبی از روستای کلوان