پنجشنبه 5 آذر و یه جمع پنج نفره. طعم اولین برخورد ها یکم گس بود ... صدای جریان آب کف نیزار و نسیم کوهستان که مدام تو صورتم میخورد. وعقابی که انقدر بلند پرواز بود که تو هر عکس بزرگتر از یه نقطه نمیشد! همیشه از بالا نگاه کردن هم باید حس جالبی باشه ها ... مث حس خوردن یه بستنی وقتی شیرینیشو نفهمی ... هر دو تاشون به یه اندازه گنگ هستن.
۱۳۸۸ دی ۱, سهشنبه
دره وسیه
پنجشنبه 5 آذر و یه جمع پنج نفره. طعم اولین برخورد ها یکم گس بود ... صدای جریان آب کف نیزار و نسیم کوهستان که مدام تو صورتم میخورد. وعقابی که انقدر بلند پرواز بود که تو هر عکس بزرگتر از یه نقطه نمیشد! همیشه از بالا نگاه کردن هم باید حس جالبی باشه ها ... مث حس خوردن یه بستنی وقتی شیرینیشو نفهمی ... هر دو تاشون به یه اندازه گنگ هستن.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر