۱۳۸۸ دی ۸, سه‌شنبه

دیر گچین

جمعه 20 آذر و اینبار برنامه یکم متفاوته و محدود به طبیعت نمیشه. بازدید از یه بنای تاریخی هدف برنامست. طولانی بودن راه دلیلیه که صبح زودتر حرکت کنیم و طلوع نارنجی خورشید رو تماشا کنیم. این عکس رو که ادیت میکردم دیدم چقدرساخته های دست بشر با طبیعت ناهمگونه. انقدر از زشتیهاش بریدم تا خورشید بمونه و رگه های آتیشِ توی آسمون.


فکر کنم یه دو ساعتی با ون تو راه بودیم تا به ابتدای مسیر رکاب خور برسیم. پایین کشیدن چرخها و خوردن صبحونه و فرصتی برای عکس انداختن. چند نفری بودیم که مدام پی سوژه های عکاسی بودیم و جالبیش اینجا بود که انتخاب سوژه ها همیشه یکسان نبودن و هر کس به فراخور حس و حالش سوژه های مرتبط رو پیدا میکرد ...


از همون شروع رکاب زدن به خودم گفتم اینجا باید تنها بود به سکوتش گوش داد! همین فکر مسخره باعث شد چند نفری رو هم برنجونم و بعدش پشیمون بشم. محل توقف (کاروانسرا) رو که از دور دیدم از بقیه جدا شدم و برای خودم رفتم. اِنقدری رفتم که دیگه هیچ صدایی نبود...


یکم هم از کاروانسرای دیر گچین بگم. این بنا در دوره ساسانی احداث شده و در ابتدا قلعه بوده که در دوره صفویه تغییر کاربری میده و میشه کاروانسرا. وسعت بناش 8 هزار متر مربع و در 65 کیلومتری جنوب تهران و واقع در استان قمِ. لقب مادر کاروانسراهای ایران رو هم ، یادگاری از دو باستان شناس آلمانی و فرانسوی داره که به خاطر وسعت بنا و کامل بودنش این لقب رو بهش دادن. میگن مستند سازی و نقشه برداری شده تا به طور اصولی مرمت بشه ولی اون چیزی که من حس کردم سرعت تخریب از مرمت بیشتر بود!

مطابق معمول همه پستها با کلیک کردن روی عکسها میتونید با ابعاد بزرگتر ببینیدشون.

۲ نظر:

Unknown گفت...

ولی تنها رکاب زدن و گوش دادن به سکوت فکر مسخره ای نیست فقط اینطوریه که دوچرخه سواری به نیایش و عبادت نزدیک میشه.
دیگه اینکه عکسها رو هم خیلی دوست داشتم.:-)

Navid گفت...

خوشحالم که عکسها نظرتو جلب کرده و ممنون از اینکه وقت میذاری و نظر میدی.