۱۳۸۸ مهر ۱۵, چهارشنبه

کوهستان خفته

یکشنبه 29 شهریور 88 بعد از یک روز قدس پر از هیجان دوباره به طبیعت سبز پناه میبریم. اینبار کوههای آتیشگاه میزبان ما هستند. نم نم بارون دم سحر لطافت هوا رو بهم داره ... وقتی مسیر آسفالته تمام میشه خودتو تو دل یه کوهستان خاموش میبینی که لایه های رسوبی که در طول سالیان دراز تشکیل سنگ دادند ،همه جا خودنمایی میکنن. انگار میخوان جاودانگی کوهستان رو به رخت بکشن و دوباره فانی بودن رو بهت یادآوری کنن.


رطوبت حاصل از بارش صبحگاهی اصطکاک جالبی تو مسیر خاکی ایجاد میکنه که لذت طی مسیر رو بیشتر از قبل میکنه. هرچند این باعث نمیشه که زمین نخورم. و انتهای مسیر از جاده رویایی (چالوس) سر در میاره که یادآور حسرت و امیدِ.


هیچ نظری موجود نیست: