تا به حال با این ولع به ماه نگاه نکرده بودم. الان که این پست رو ویرایش میکنم آخرین شب ماه آذر و بلندترینشونه. ماه آذر برای من پر از احساسات و لحظه های عجیب و غریب بود. یه وقتایی واقعا روی ابرها بودم یه وقتایی هم انقدر کوچیک و کوچیک میشدم که با خودم میگفتم هیچی ... هیچی نیستم. الان که نگاهشون میکنم همه لحظات آذر رو دوست دارم. از ته دل. صبح زودی که بدیدن ماه تشویق شدم و ازش عکس انداختم توی اوج بودم. بالای بالای بالا. روی ابرها. اصلا یه بویی داشت اون روز.
کامی
۲ ماه قبل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر