این یادگار ماندگار ریشه ای سترک در دل تاریخ تابناک ایران دارد. کندلوس این سبز فام خیال انگیز خسته ز مهمیز روزگار از دیرباز در پای البرز کوه پر صلابت و استوار و برگرده ایران زمین آرام گرفته است. بر جای مانده است تا به ژرفای پرفراز و فرود و پر تب و تاب لحظه های دیر پایش اندیشه کند.
مانده است تا نسلهای این مرز و بوم را از دیروز تا هنوز در آغوش پر مهر خود بپرورد. مانده است تا نفس عطر آگینش را به روح و جان خسته از تکرار بی رنگیها بدهد و سرانجام .
مانده است تا همانند هزاران سبز فام دیگر سرزمینمان برای تمامی سنگریزه های فرود آمده از فراز کوه ، بستر سبز رودهای پرآب ، درختان تناور ، جنگلها و به کاروان در گذر از مسیر تاریخ حکایت کند ، رمز بر جای ماندن را ، ایستادن را
پنج شنبه 7 آبان 1388 ، آغاز یک مسیر سبز و رویایی در دل طبیعتی خاموش که گذر روزگار را بر اندام خود ثبت کرده ... ابتدای جاده مرزن آباد به سمت کندلوس ، کوه های سپید که سوزنی برگان را همانند زینتی بر دامن خود دارند.
یادمه تو دوران کودکی همیشه از پشت شیشه ماشین با تعجب به رنگ سفید این کوهها نگاه میکردم. بزرگم که شدم بازم با تعجب ولی اینبار از کنارشون رد میشم . کوه به کوه نمیرسه ولی آدم که به کوه میرسه :)
اینجا استراحتگاه بین مسیره با آدمایی که اصلا خسته نیستن !
و جلوتر که میریم دور نمای روستاهای بین راه بهمون چشمک میزنن. میخوام بیشتر عکس بندازم ولی باید به بقیه برسم :|
تابلوی 14 کیلومتری کندلوس سر سه راهی میخسازکه اشاره به جاده فرعی داره که با یه شیب تند راه خودشو از مسیر اصلی جدا میکنه. اگه همه تابلوها همینطور خلاقانه ساخته میشد هیچکس گم نمیشد :)
و دوست خوبم محمد که همیشه فکر میکنم تو زندگی قبلیش مورخ بوده! یکی مثل هرودوت که تو زندگی جدیدش مدرن تر شده و کلاه کاسکت سرش میذاره.
و کندلوس ...
ادامه دارد ...
برای دیدن تصاویر با ابعاد بزرگتر روی آنها کلیک کنید.